دختر كدبانوي مامان
امروز شيفت بعدازظهر بودم به همين خاطر صبح خونه بودم و با هم صبحانه خورديم بعد از صبحانه ظرفهارو جمع كردم و آوردم آشپزخونه بشورم كه ديدم اومدي و صدام زدي "مامان"پشت كردم ديدم ظرف حلواشكري رو گرفتي دستت و آوردي دم در آشپزخونه كه ازت بگيرم" آ قربون دختر كدبانو و مهربون خودم بشم من"
نویسنده :
فرشته
17:49